سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اسرار وقوف در عرفات

شنبه 85 دی 9 ساعت 9:7 صبح
اسرار وقوف در عرفات  
روز عرفه ، روزى بسیار با عظمت و باشکوه است . و در این روز و حضور در صحراى عرفات اسرارى نهفته است که به بعضى از آنها اشاره مى کنیم :
1 روز عرفه نمودارى از روز قیامت است ؛ زیرا در روز عرفه همه حجاج با رنگها و شغلها و مقامهاى گوناگون در یک مکان اجتماع کرده و به راز و نیاز خداوند مى پردازند. انسان وقتى آن جمعیت عظیم را در صحراى عرفات مى بیند، به یاد صحراى محشر روز قیامت مى افتد.
2 حجاج پس از اعمال عمره تمتع ، در فاصله زمانى که با اعمال حج دارند، ممکن است مرتکب گناه و معصیت شده باشند. و نیز کسانى که حج قران و افراد انجام مى دهند ممکن است در گذشته آلوده به گناه شده باشند، لذا خداوند به آنان فرصتى داده است تا پس از احرام حج ، به صحراى عرفات آمده و استغفار نمایند تا آنان را ببخشد. پس روز عرفه ، روز استغفار و تضرّع به درگاه خداوند است .
شیخ صدوق در کتاب ((اءمالى ))
، روایتى را از امام حسن علیه السّلام نقل مى کند که آن حضرت فرموده است : شخصى یهودى خدمت رسول خداصلّى اللّه علیه و آله آمد. این یهودى که داناترین افراد یهود بود، به رسول خداصلّى اللّه علیه و آله عرض کرد: اى محمد! من پیرامون ده کلمه از تو مى پرسم ...
رسول خداصلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((بپرس ))
او چند سؤ ال را مطرح مى کند و درباره سؤ ال نهم مى گوید: چرا خداوند به بندگانش امر نمود تا بعد از ظهر در صحراى عرفات وقوف نمایند؟
پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((بعد از ظهر، ساعتى است که حضرت آدم علیه السّلام در آن ساعت ، مرتکب معصیت (ترک اولى ) شد. و خداوند بر امّت من واجب گردانید تا در بهترین مکانها وقوف نموده و نزد او تضرّع و دعا نمایند تا بهشت را در اختیار آنان قرار دهد. و آن ساعتى که مردم از عرفه مى روند (یعنى مغرب ) ساعتى است که حضرت آدم علیه السّلام در آن ساعت از خداوند خویش سخنانى را فراگرفت و خداوند با رحمت خود بر او بازگشت و توبه او را پذیرفت ؛ زیرا او توبه پذیر و مهربان است ))
.
و سپس پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((سوگند به پروردگارى که مرا به پیامبرى برگزید، خداوند براى آسمان دنیا در بى قرار داده است و نام آن ، درب رحمت ، توبه ، حاجات ، تفضّل ، احسان ، بخشش ، کرم و عفو است ، و تمام کسانى که در عرفات اجتماع مى کنند، شایسته این صفات هستند. خداوند در آنجا صد هزار فرشته دارد که هر یک از آنان 120 هزار فرشته در خدمت دارند. و نیز خداوند براى کسانى که در عرفات هستند، رحمت ویژه اى اختصاص داده است که بر آنان نازل مى کند و هنگامى که مى خواهند از صحراى عرفه خارج شوند، خداوند ملائکه اش را گواه مى گیرد که همه آنان را از آتش جهنم نجات دادیم و بهشت را براى آنان واجب گردانیدم و در این هنگام ، فرشته اى بانگ مى زند: از عرفه بروید در حالى که بخشیده شدید و شما مرا راضى کردید و من نیز از شما راضى شدم )).

صحراى عرفات و روز عرفه ، مهلتى دیگر براى گناهکاران است . در این روز نباید از رحمت خداوند غافل شد. و اگر کسى در این روز، گمان کند خداوند او را نمى بخشد، گناه کرده است . رسول خداصلّى اللّه علیه و آله مى فرماید:
((اءَعْظَمُ اءَهْلِ عَرَفات جُرماً مَنْ اِنْصَرَفَ وَهُوَ یَظُنُّ اءَنَّهُ لَمْ یَغْفِرُ لَهُ))

یعنى : ((در میان کسانى که به عرفات رفته اند، بزرگترین گناه را کسى مرتکب شده است که از عرفات برود و گمان کند خداوند او را نبخشیده است ))
.
3 در این اجتماع پرشکوه ، همه افراد یکسان هستند؛ ثروتمندان بدون هستند و با فقیر در یک مکان جمع گشته اند، فرمانروایان با فرمانبردارها، رئیسها با مرئوسها اجتماع کرده اند. و این حکایت از مساوات و برابرى انسانها در برابر خداوند دارد.
در این مکان ، ثروت ، شهرت ، ریاست و قدرت هیچ معنایى نداشته و فضیلت محسوب نمى شود؛ زیرا همه افراد در برابر مالک اصلى ، قادر على الاطلاق و پروردگار جهان ، قرار گرفته اند و آنچه آنان داشته و دارند مانند عدم است زیرا اکنون از آنها جدا شده اند، بلکه تنها تقوا و پرهیزگارى است که براى افراد، فضیلت مى آورد.
4 وقوف در عرفات ، مکانى براى طهارت باطنى انسانها و مقدمه اى براى رفتن درباره بد حریم حرم امن الهى است ؛ زیرا عرفات از محدوده حرم خارج است و بعد از وقوف در عرفات ، باید به مشعرالحرام که در محدوده حرم قرار دارد رفت و باید براى رفتن به حرم امن الهى و ورود به میهمانى خداوند نفس را از هرگونه آلودگى پاکیزه نمود و بهترین مکان براى طهارت نفس ، ((صحراى عرفات )) است .

نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


غیرلازم...

شنبه 85 دی 9 ساعت 9:2 صبح

غیر لازم را خرید

و لازم را فروخت

گویند:

شخصى قطعه

ملکى داشت، فروخت و

اسبى خرید. عاقلى به او رسید و گفت:

اى احمق!

لازم را فروختى و

غیر لازم را خریدى؟! پرسید

به چه دلیل مى‏گویى؟

گفت: چه دلیلى

بهتر از

این که

چیزى

را که به تو

جو مى‏داد فروختى

و چیزى‏را که از تو جو

مى‏خواهد خریدى

(داستان‏هاى امثال)


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


علت گریه ...

سه شنبه 85 دی 5 ساعت 11:33 صبح

علت گریه امام حسن (ع)

هنگامى که امام حسن علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت

‏یکى‏از دوستان به بالین او آمد، دید گریه مى‏کند گفت اى پسر

رسول‏خدا آیا با آن همه مقامى که در پیشگاه خدا

و رسول خدا دارى ‏گریه مى ‏کنى با اینکه

رسول خدا در شان تو آن همه

سخن فرمود وتو بیست

‏بار پیاده براى حج

‏به مکه

رفتى

و سه بار

همه اموالت

‏حتى کفشهایت را بین

مستمندان تقسیم کردى امام

حسن (ع) در پاسخ ‏فرمود:

براى دو چیز گریه مى‏کنم

1-از وحشت روز قیامت ،

2- از فراق دوستان.

***

(امالى صدوق مجلس‏39 حدیث‏9)

 


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


کمالات...

سه شنبه 85 دی 5 ساعت 11:31 صبح

کمالات آدمى

آدمى که قناعت کرد بى‏نیاز شد

و اگر از خلق عزلت گرفت‏سلامت‏یافت

و اگر شهوت را زیر پاى آورد آزاد شد.

***

(کیمیاى سعادت ص‏341)


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


لطایف

سه شنبه 85 دی 5 ساعت 11:20 صبح

لطایف

فرصت ندادن به شیطان

روزى یکى از بازرگانان متدین در جمعى نشسته بود

و گفتگو مى‏کرد فردى وارد شد و گفت: فلان تاجر از دنیا رفت،

بازرگان تا این‏سخن را شنید به حاضران گفت: گواه باشید که این تاجر تازه ‏گذشته

فلان مبلغ از من طلبکار است من فلان مبلغ را از تاجر فوت‏شده قرض گرفتم

سندى هم به او نداده‏ام و هیچ کس جز خودش اطلاع‏نداشت ترسیدم

که شیطان با وسوسه خود مرا گول بزند که این مبلغ‏را

به ورثه او ندهم شما را گواه گرفتم تا براى

ش ی ط ا ن

هیچ‏گونه‏فرصت و راه طمع به سوى من باقى نماند

و توطئه شیطان را جلوترنابود نمایم

***

(الى الحکم الاسلام ص‏187)

/////////////////////


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


شهادت امام جواد

چهارشنبه 85 آذر 29 ساعت 11:32 عصر

شهادت امام نهم حضرت جواد الأئمه (علیه السلام)

سالگرد شهادت امام نهم حضرت جواد الأئمه را به تمامى شیعیان آن بزرگوار تسلیت مى گوییم ،

تولد:

حضرت امام جواد(علیه السلام) در شهر مدینه و در سال 195 هجرى قمرى در شب جمعه نوزدهم ماه مبارک رمضان دیده به جهان گشود. پدر آن حضرت امام على بن موسى الرضا، و مادرش خانمى بود به نام سبیکه، از اهالى نوبه که یکى از مناطق آفریقاست، و بعضى نیز گفته اند که نام مادر آن حضرت خیزران بود، و بعضى گفته اند که مادر آن بزرگوار از طائفه ماریه قبطیّه همسر رسول خدا و مادر ابراهیم فرزند رسول الله بوده است.
بحار الانوار جلد 50 صفحه 1

اسماء و القاب امام جواد(علیه السلام)

اسم آن حضرت محمد، و بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از : تقى، منتجب، جواد، و مرتضى، و کنیه ایشان أبوجعفر بوده است که به ایشان در زبان اهل حدیث أبوجعفر دوم مى گویند، زیرا أبوجعفر اول حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) بوده است.

اولاد آن بزرگوار

اولاد آن حضرت عبارت بودند از : 1ـ امام هادى علیه السلام 2ـ موسى مبرقع، 3 و 4 دو دختر به نامهاى فاطمه و امامه.

سلاطین زمان آن حضرت:

آن حضرت در زمان مأمون و معتصم عباسى زندگانى مى کردند، و دختر مأمون به نام ام الفضل همسر ایشان بودند، که بنا بر بعضى از نقل ها حضرت به وسیله ام الفضل و به دستور معتصم با زهر به شهادت رسیدند. البته تذکر این نکته لازم است که امام جواد(علیه السلام) از ام الفضل داراى اولادى نشدند و مادر امام هادى(علیه السلام) خانم بزرگورى بودند به نام «سمانه مغربیّه» .

نصّ بر امامت حضرت جواد(علیه السلام)

صفوان بن یحیى که یکى از بزرگان اسلام و یکى از راویان حدیث از امامان معصوم است مى گوید :
به حضرت رضا(علیه السلام) گفتم : پیش از آنکه خداوند حضرت أبا جعفر را به شما عنایت کند از شما درباره امام بعد از خودتان مى پرسیدیم و شما مى فرمودید : خداوند پسرى به من عنایت خواهد کرد، خداوند این فرزند را به شما داد و چشم ما روشن شد، خدا نیاورد آن روزى را که شما از دنیا بروید، اما اگر چنین روزى آمد چه کسى امام ما است؟ حضرت با دست اشاره به امام جواد کرد که آنجا ایستاده بود.
گفتم : قداى شما شوم این سه ساله است! حضرت فرمود : این به او ضررى نمى رساند، عیسى کمتر از سه سال داشت که قیام بر حجت نمود.

ارشاد شیخ مفید ج 2 ص 266 .

در روایت دیگر معمربن خلاّد که یکى از روات شیعه است نقل مى کند که از امام رضا(علیه السلام) شنیدم که فرمود : این أبو جعفر است که جانشین من است و مقام من از آن اوست، و سپس فرمود : ما اهل بیتى هستیم که خردسالانمان از بزرگسالان ارث مى برند، که مقصود آن حضرت ارث امامت و علوم اسلامى است.
البته به دو نکته باید توجه داشت، اول : آنکه اسامى و اوصاف امامان بزرگوار شیعه بر زبان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) جارى شده که در کتب روائى موجود است، و نکته دوم آنکه مشابه دو روایتى که در بالا ذکر شد روایات زیاد دیگرى که تصریح به امامت امام جواد(علیه السلام)دارد وارد شده که ما به علت رعایت اختصار از آنها صرف نظر کردیم، کسانى که طالب باشند مى توانند به مجلّد 50 ـ از کتاب بحار الانوار مراجعه فرمایند.

معجزات و کرامات حضرت جواد(علیه السلام)

آنچه مسلم است آن است که افراد با معرفت مى توانند امام را از راه علم و دانش او بشناسند، لکن گاهى لازم است تا افراد خفته به وسیله اعجاز و یا کرامتى متنبّه شوند، در مورد امام جواد(علیه السلام) این مسأله بیشتر مورد نیاز بوده است، زیرا آن حضرت در سنین کودکى قرار داشت و براى افرادى خاص پذیرفتن امامت آن حضرت مشکل بود، گرچه افرادى از بزرگان و پیران قوم کفش آن حضرت را جلوى پایش جفت مى کردند، لذا در زندگى آن بزرگوار کرامات زیادى واقع شده و نوشته اند که ما مختصراً به چند مورد اشاره مى کنیم.


1ـ على بن اسباط ـ از راویان معروف ـ مى گوید :

 امام جواد(علیه السلام) را دیدم که به طرف منى مى آید، نگاه دقیق به او دوختم و به سراپاى او نگاه مى کردم تا براى مصریان قیاقه او را توصیف کنم. آن بزرگوار به سجده افتاد و سپس گفت : همانا خداوند متعال در امامت احتجاج کرده به مثل آن چیزى که در نبوت احتجاج نموده است، خداوند فرموده است : « وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً » ما در کودکى پیامبرى به او دادیم، و نیز فرموده است : زمانى که به منتهى درجه قدرت خود رسید، و نیز فرموده است : زمانى که چهل ساله شد، بنابراین جائز است که خداوند حکمت را به او بدهد در حالى که کودک است، و جائز است که این کار در چهل سالگى انجام پذیرد. که دراین روایت امام (علیه السلام) از ضمیر راوى اطلاع داشته و جواب او را داده است.

بحار الانوار جلد 50 صفحه 37

2ـ شخصى به نام امیة بن على القیسى مى گوید :

 من و حماد بن عیسى به خانه امام جواد(علیه السلام) در مدینه رفتیم تا با آن بزرگوار وداع کنیم، آن حضرت فرمود : امروز بیرون نروید بلکه فردا براى مسافرت حرکت کنید، وقتى از خانه آن حضرت بیرون
آمدیم، حمّاد گفت : من مى روم زیرا بار و اساس من حرکت کرده است، من گفتم : لکن من مى مانم. سپس حمّاد رفت و در آن شب در میان دره اى که قافله در آن حرکت مى کرد سیل آمد و حمّاد غرق شد، و قبر او نیز در همان مکان است.

بحار الانوار جلد 50 صفحه 43

3ـ شخصى به نام ابن حدید مى گوید :

 با عدّه اى براى حج خانه خدا عازم شدیم، در راه زندان قافله ما را غارت کردند، وقتى به مدینه رسیدم در راه با امام جواد(علیه السلام) برخوردم. پس با او به منزل رفتیم و داستان را براى آن حضرت گفتم، ایشان دستور دادند لباس براى من آوردند، و خود مقدارى دینار دادند و فرمودند : این دینارها را بین رفقایت به همان مقدار که از دست داده اند تقسیم کن، مى گوید : وقتى پول مال باخته ها را دادم نه چیزى از آن دینارها کم آمد و نه زیادى باقى ماند.
در این جا به همین اندازه اکتفا مى کنیم، علاقمندان مى توانند به جلد 50 بحارالانوار مرحوم مجلسى مراجعه فرمایند.

فضائل و مناقب امام جواد(علیه السلام)

مرحوم مجلسى در بحارالانوار ج 50 ص 91 داستانى را از کتاب کشف الغمّه اربلى (ره) نقل کرده است که ترجمه آن چنین است.
ایشان از شخصى به نام محمد بن طلحه نقل مى کند که گفت : بعد از شهادت امام رضا(علیه السلام) مأمون به بغداد آمده بود، اتفاقاً روزى به شکار مى رفت، از کوچه ها که مى گذشت افراد به کنارى مى رفتند و راه را باز مى کردند، اتفاقاً در یکى از کوچه ها نوجوانان ایستاده بودند که کاروان مأمون آمدند، همه آنها با شتاب گریختند جز امام جواد(علیه السلام) که در آن هنگام سن ایشان در حدود یازده ساله بود.
مأمون نزدیک آن حضرت آمد و پرسید : چرا وقتى بچه ها رفتند تو نرفتى؟ آن حضرت بلافاصله فرمود : نه کوچه تنگ بود که من با رفتن خود راه تو را باز کنم ، و نه کار خلافى مرتکب شده بودم که از تو بترسم ، و گمان نمى کنم تو بدون سبب بى گناهى را بیازارى.
مأمون را از کلام آن حضرت خوش آمد و از او پرسید : اسم تو چیست؟ فرمود : محمد. دوباره پرسید : فرزند که هستى؟ فرمود : من فرزند على بن موسى الرضا هستم.
منقبت دیگرى که باید جزء کرامات آن حضرت شمرده شود چیزى است که مرحوم مجلسى(ره) در بحار از ارشاد شیخ مفید(قدس سره) نقل کرده است. و آن این که وقتى حضرت جواد(علیه السلام) از بغداد به طرف مدینه مى رفتند به دروازه کوفه رسیدند، عده زیادى از مردم هم براى بدرقه آن حضرت آمده بودند، نزدیک غروب آفتاب به محلى رسیدند و از مرکب فرود آمده و داخل مسجد شدند، و در صحن مسجد درخت سدرى بود که میوه نمى داد، حضرت امام جواد(علیه السلام) کوزه آبى خواست و سپس پاى درخت با آن آب وضو گرفتند.
نماز مغرب را با مردم خواندند، در رکعت اول سوره حمد و إذا جاء نصرالله، و در رکعت دوم حمد و قل هوالله احد، و
پس از نماز نوافل را خوانده و دو سجده شکر بجاى آورده و از مسجد خارج شدند.
وقتى حضرت در صحن مسجد به درخت سدر رسیدند مردم نگاه کردند و دیدند که درخت بارآور شده و میوه تازه داده است، مردم از آن میوه ها تناول کردند و آن را شیرین و گوارا یافتند.
لازم به ذکر است که فضائل امامان معصوم و از جمله حضرت جواد الائمه(علیه السلام) بقدرى زیاد است که احصاء آن مشکل است و آنچه در این مناسبتها ذکر مى شود به عنوان نمونه و مثال است. و این نکته را نیز باید توجه داشته باشیم که فضائل بزرگى همچون علم فراوان، بندگى تام و تمام خداوند، سجایاى برگزیده اخلاقى، و امثال اینها است که امامام معصوم را سرآمد همه انسانهاى شریف و بزرگوار قرار داده است.

شهادت امام جواد(علیه السلام)

معتصم علیه اللعنة و العذاب آن حضرت را از مدینه به بغداد احضار کرد و آن حضرت در اواخر محرم سال دویست و بیست به مدینه وارد شدند و در آخر ذوالقعده همان سال از دنیا رفتند، آنچه مرحوم مفید نوشته است اشعار به آن دارد که شهادت آن حضرت ثابت نیست، لکن علاوه بر قرائن که عبارت از احضار جبرى آن حضرت از مدینه و وفات آن بزرگوار پس از مدت کوتاهى «کمتر از یک سال » است، مرحوم مجلسى در جلد 50 بحار الانوار صفحه 17 از کتاب عیون المعجزات نقل کرده است که به دستور معتصم و به وسیله امّ الفضل دختر مأمون آن حضرت را مسموم نمود، و العلم عندالله.
آن حضرت در 27 ذى القعده سال 220 در سن 24 سال و چند ماه به شهادت رسید.


سلام ما بر تو اى امام جواد روزى که به دنیا آمدى،

 و روزى که به شهادت رسیدى،

و روزى که در قیامت براى شفاعت امت جدّت به پاى مى خیزى.

 

والسلام


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


منبع نیکیها

جمعه 85 آذر 24 ساعت 11:46 عصر

منبع نیکیها

***

عربى پرسید: اگر بمیرم،کجایم برند؟

گفتند: به نزد خداوند تعالى

گفت: خوش دارم که نزد کسى شوم کهجز نیکى از او ندیدهام

کشکول شیخ بهایى

 


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


فرصت

جمعه 85 آذر 24 ساعت 11:40 عصر

فرصت ندادن به شیطان

روزى یکى از بازرگانان متدین در جمعى نشسته بود و گفتگو می کردفردى وارد شد و گفت:

 فلان تاجر از دنیا رفت، بازرگان تا اینسخن را شنید به حاضران گفت: گواه باشید که این تاجر تازه گذشته فلان مبلغ از من طلبکار است من فلان مبلغ را از تاجر فوت شده قرض گرفتم سندى هم به او نداده ام و هیچ کس جز خودش اطلاع نداشت ترسیدم که شیطان با وسوسه خود مرا گول بزند که این مبلغ را به ورثه او ندهم شما را گواه گرفتم تا براى شیطان هیچگونه فرصت و راه طمع به سوى من باقى نماند و توطئه شیطان را جلوترنابود نمایم.

(الى الحکم الاسلام ص187).

 


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


حدیث سلسله الذهب

یکشنبه 85 آذر 12 ساعت 12:21 صبح

حدیث سلسله الذهب

************

مردم نیشابور مشتاق زیارت حضرت رضا (ع ) بودند. از حضرت تقاضا کردند اندکى توقف فرماید تا چهره جذاب و متین آن یادگار رسول را ببینند. امام (ع ) در حالى که لباس ساده اى بر تن داشت ، در برابر مردم قرار گرفت . مردم در دیدن آن حضرت بى تابانه فریاد شوق برداشتند. دو نفر از حافظان حدیث بنام ابوذرعه و محمّد بن اسلم مردم را به سکوت دعوت مى کردند و کلمات درربار آن حضرت را براى مردم - با صداى بلند - بیان مى فرمودند. حضرت رضا علیه السلام حدیثى را که مربوط به (توحید و یگانگى ذات حق ) است بدین سان بیان فرمود:
(( (کلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابى ) )) یعنى (کلمه طیبه (( لا اله الا اللّه ) )) دژ استوار من است ، هر کس آن را بگوید در این دژ استوار داخل مى شود، و اگر در آن وارد شد از عذاب روز رستاخیز در امان خواهد بود. (و سپس ‍ هنگامى که موکب آن حضرت مى خواست به راه افتد، براى تکمیل این سخن والا و ارزنده سر از هودج و کجاوه بیرون آورد.
مردم همه متوجه شدند که امام (ع ) قصد بیان مطلبى فرموده است .
دیگر بار سکوت بر همه جا حکمفرما شد. امام (ع ) بدنبال حدیث افزود:
(( (و لکن بشرطها و انا من شروطها). ))
یعنى : و امّا به شرط و شروطش (و با اشاره به خود فرمود:) و من از شروط آن هستم .
منظور امام از بیان حدیث قدسى  سه نکته بود:
اول :

آنکه با نقل نام پدران و اجداد خود که هر کدام از دیگرى حدیث را روایت کرده اند تا به پیغمبر اکرم (ص ) و اینکه آن حضرت از طریق جبرئیل امین از مقام ربوبى ، این حدیث را شنیده است پدران بزرگوار خود را که همه امامان شیعه و خلفاى واقعى حق اند به مردم باز گفت و آنها را به یاد مردم آورد.
دوم:

 آنکه ، موضوع یگانه پرستى و خدا پرستى را که پایه همه اعتقادات است به یاد مردم آورد که گول طاغوتهاى زمان و زورمندان طاغوت صفت نخورند.
سوم :

آنکه ، یگانه پرستى واقعى و خالى از شرک و روى و ریا مستلزم و همراه (ولایت ) اهل بیت (ع ) است و تا رهبرى عادلانه در جامعه مسلمانان برقرار نشود، بتها و بت نماها و طاغوتها نخواهند گذاشت توحید در مسیر درست قرار گیرد.
در تاریخ آمده است که : هنگام نوشتن این حدیث مردم مشتاق آن چنان آمادگى داشتند که 24 هزار قلمدان در اختیار گرفته بودند، تا در نوشتن کلمات گهربار فرزند پیغمبر (ص ) بکار گیرند.

والسلام


نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


امام رضا (ع)

یکشنبه 85 آذر 12 ساعت 12:14 صبح
 
  میلاد علی بن موسی الرضا (ع) مبارک
 
اى رضا مظهر اسماى الهى به عدد
خرم آن نامه که با نام تو گردد آغاز
بر عجم تافت چو خورشید ولایت ز عرب
پرچم کشور ما یافت از او زیب و طراز
مغتنم مقدم مهمان گرامى شمرید
که ولى نعمت ما آمده از راه دراز

نوشته شده توسط : سیدعابس حسینی

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5   >>   >