صوفیه از دیدگاه حضرت پیغمبر اکرم (ص) واهلبیت (ع)
جهت آگاهی تنها کافیست که چند نمونه روایت از روایاتیکه محدّثین بزرگ عالَم اسلام و تشیع (ره) در سفینة البحار ماده صوف، از دو رکن از ارکان اسلام و تشیع: مقدس اردبیلی و شیخ بهائی (رهما) آورده، در اینجا ذکر شود:
1ـ ... عن کشکول شیخنا البهائی(ره) عن النبی(ص) انه قال:
( لایقوم الساعة علی امتی حتی یقوم قوم من امتی اسمهم الصوفیة، لیسوا منّی، و انهم یحلقون للذکر و یرفعون اصواتهم یظنّون انهم علی طریقتی، بل هم اضلّ من الکفار و هم اهل النار لهم شهیق الحمار): ... از کشکول شیخ ما بهائی (ره) ازحضرت پیغمبر اکرم (ص) که فرمودند: (قیامت بر امت من برپا نگشته تا آنکه (پیش از آن) گروهی از امتم برخاسته که اسم آنها صوفیه است، آنها از من نیستند، و آنها برای ذکر حلقه میزنند و صداهای خود را بلند می کنند، گمان می کنند که بر راه طریقت من هستند، بلکه آنها از کفار گمراه ترند و آنان اهل آتش (در آخرت) اند و (در آن آتش) صدای درازگوش می دهند.
2ـ (از کتاب مقدس اردبیلی (ره) ... عن البزنطی و اسمعیل بن بزیع عن الرضا (ع) قال:
(من ذکر عنده الصوفیة و لم ینکرهم بلسانه و قلبه فلیس منا، و من انکرهم فکّانما جاهد الکفّار بین یدی رسول الله (ص): از بزنطی و اسمعیل بن بزیع (دو تن از بزرگان اصحاب) از حضرت امام رضا (ع) که فرمودند: هر که صوفیه نزد او یاد شود و آنها را با زبان و قلب رد ننمود پس او از ما نیست، و هر که آنها را رد نماید پس مانند آنستکه در پیشگاه حضرت رسول خدا (ص)، با کفار جهاد کرده باشد.
3ـ و عن البزنطی انه قال رجل من اصحابنا للصادق جعفر بن محمد (ع): قد ظهر فی هذا الزمان قوم یقال لهم الصوفیة فما تقول فیهم؟
قال (ع): انهم اعدائنا فمن مال الیهم فهو منهم و یحشر معهم ... الا فمن مال الیهم فلیس منا ... :
از بزنطی که گفت: شخصی از اصحابمان بمحضر امام صادق (ع) عرضه داشت: در این زمان گروهی پیدا شده که به آنها صوفیه گفته می شود، پس درباره آنها چه می فرمائید؟ حضرت فرمودند: به راستی که آنها دشمن ما هستند، پس هر که با آنها متمایل شود او از آنهاست و با آنها محشور می گردد ... آگاه باشید هر که بآنها متمایل شود از ما نخواهد بود.
4ـ و عن السید المرتضی الرازی بسنده عن الامام الحسن العسکری (ع):
... و ایم ا... انهم من اهل العدوان و التحرّف ... الا انهم قطاع المؤمنین (الدین ـ خ ل) و الدعاة الی نحلة الملحدین، فمن ادرکهم فلیحذرهم ولیصن دینه و ایمانه ... .
5ـ و عنه ایضاً بسنده عن محمد بن الحسین بن ابی الخطاب قال کنت مع (عندـ خ ل) الهادی علی بن محمد (ع) فی مسجد النبی (ص) فاتاه جماعة من اصحابه ... ثم دخل المسجد جماعة من الصوفیة و جلسوا فی جانب مستدیراً (مستدیرین ـ خ ل) و اخذوا بالتهلیل، فقال (ع): لاتلتفتوا الی هؤلاء الخدّاعین، فانهم حلفاء الشیطان و مخرّبوا قواعد الدین، یتزهدون لراحه الاجسام و یتّهجدون لتصیید الانعام ... فلا یتّبعهم الاّ السفهاء و لایعتقد بهم الا الحمقاء، فمن ذهب الی زیارة احد منهم حیاً او میتاً فکّانما ذهب الی زیارة الشیطان و عبدة الاوثان، و من اعان احداً منهم فکاّنما اعان یزید و معویه واباسفیان. فقال له رجل من اصحابه (ع): وان کان معترفاً بحقوقکم، قال:فنظر الیه شبه المغضب و قال: دع ذا عنک من اعترف بحقوقنا لم یذهب فی عقوقنا اما تدری انهم اخسّ طوائف الصوفیة و الصوفیة کلهم من مخالفینا و طریقتهم مغایره لطریقتنا و ان هم الانصاری و مجوس هذه الامة ... .
: و از سید مرتضی رازی بسند خود از حضرت امام حسن عسکری (ع): ... و بخدا قسم آنها از اهل دشمنی و انحرافند ... اگاه باشید بدرستیکه آنها راه زنان راه اهل ایمان (راه زنان دین ـ خ ل) اند و دعوت کنندگان براه ملحدین و بی دینان، پس هر که بآنها برخورد باید از آنها حذر نموده و دین و ایمان خود را حفظ کند ... : و از او (سید مرتضی رازی) نیز بسند خود از محمد بن الحسین بن ابی الخطاب که گفت: در محضر حضرت امام هادی (ع) در مسجد النبی (ص) بودم، پس جماعتی از اصحاب حضرت وارد شده ... سپس جماعتی از صوفیه وارد شده و در طرفی بطور دائره نشسته و مشغول تهلیل (لا اله الا الله گفتن) شدند. آنگاه حضرت فرمودند: باین حیله گران توجه نکنید، پس براستیکه آنها هم قَسَمان شیطان و خراب کنندگان ستونهای دین اند، بخود زهد بندند، بخاطر راحتی جسمشان و شب بیداری میکشند برای صید کردن چهارپایان (مقصود از چهارپایان، افراد بی عقل ونادان باشد) ... پس پیروی نمیکند آنها را مگر سفیهان و معتقد نمیشود بآنها مگر احمقان. پس هر که بدیدار و زیارت یکی از آنها برود در حال حیات یا مماتشان، گویا بزیارت شیطان و بت پرستان رفته، و هر که یکی از آنها را کمک کند گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را کمک کرده، پس مردی از اصحاب حضرت عرضه داشت: و گر چه آن فرد صوفی اعتراف بحقوق (امامت و ولایت) شما داشته باشد (باز چنین است)؟ (محمد بن الحسین) گفت: پس حضرت نگاهی شبیه نگاه غضبناک باو نموده و فرمودند: این سخن را از خود کنار بگذار، کسیکه معترف بحقوق ما باشد در راه عقوق ما نخواهد رفت، آیا نمیدانی که بدرستیکه اینان (که با اعتراف بحقوق و ولایت و امامت ما بسوی صوفیه میروند) پست ترین طوائف صوفیه خواهند بود،و کلیّه صوفیه از مخالفین ما هستند و طریقه و راه آنها بر غیر طریقه و راه ماست، و آنها نیستند مگر نصاری و مجوس این امت ...
بنابراین افرادیکه دم از تشیع و اهلبیت و علی (ع) میزنند و احیاناً در دام صوفیه قرار گرفته اند با مشاهده این فرموده های خود پیغمبر (ص) و اهلبیت (ع) (که خواندیم ایشان از صوفیه بیزاری جسته و آنها را دشمن خود و در غیر راه خود وعاق خود معرفی فرموده اند) فوراً باید از آنها جدا شده از گذشته خود توبه نمایند.
تذکر:
ممکن است افرادی در بین صوفیه پیدا شوند که کارها یا خبرهائی غیر عادی داشته باشند، باید دانست که انجام اینکارها و خبرها، یکی از سه قسم است:
1ـ بوسیله شیاطین اجنه که بر آنها مسلط شده اند، جهت فریب دیگران که فکر کنند اینها کرامتی است و یا نیز برای فریب خود آنها.
2ـ شعبده و یا سحر و جادو، همانند مار و شیشه خوردن و غیره دراویش قادریه.
3ـ برای برخی از آنها پاداش ریاضتهای باطله ایکه متحمل شده اند که از اینگونه کارها یا خبرها بدست آورند، که اگر هر که برای دنیا هم زحمتی بکشد، خداوند چیزی باو خواهد داد که خود در قرآن کریم فرموده: «و من یرد ثواب الدنیا نؤته منها» (آل عمران آیه145) ، «و من یرد حرث الدنیا نؤته منها» (شوری آیه20): (و هر که پاداش دنیا بخواهد مقداری باو خواهیم داد) و (هر که کِشت زار دنیا را بخواهد مقداری باو خواهیم داد). که از نمونه آنها نیز میتوان مرتاضین هند باشند، و دیگر از سعادت جاوید آخرت و بهشت و رحمت و رضوان بی نصیب و محروم کامل «و ما له فی الآخره من نصیب ـ شوری20
به فروع کافی (باب دخول الصوفیه علی الامام الصادق (ع) و تحف العقول در این باب که حضرت امام صادق (ع) انحرافات آنها را طی حدیثی طولانی بیان فرموده مراجعه شود.
و واضح است که اگر آنهمه روایت هم وارد نشده بود، روشن بود که هر راهی جز راه محمد و آل (ص)، باطل و بدعت و ضلالت و بسوی جهنم است خواه باسم صوفی باشد یا عارف و یا اهل حق و غیره، و راه محمد و آل (ص) و گفتار و کردارشان همانست که همه در روایات و تواریخ مربوطه آمده که خود تا آخرین نفس، عبادت و بندگی خدا نموده و حتی جان خود را در راه خدا فدا کردند، و بدون استثناء به عنوان حکم الهی بهمه جامعه فرمودند باید چنین کنند، تا آنجایی که اگر کسی بعد از داخل شدن وقت نماز و فرصت خواندن آن را بلافاصله داشتن، بمیرد همان نماز را هم باید برای او قضا کنند و ... همان گونه که نیز از هرگونه افراط و تفریط و اختراع در عبادت و دعا و ... نهی فرمودند ...
تبصره:
انحراف در هرکار و راه صحیح از سه راه پیش می آید:
1ـ به طور کلی دور و غافل شدن از آن و مبانی آن.
2ـ عدم مراجعه به متخصصین فن در فراگیری آن.
3ـ خود محوری که شخص بخواهد بدون استاد و راهنمای صددرصد متخصص و متعهد، به راه بیافتد که قهراً به چاه می افتد. چه بسیار که با دیدن یک آیه یا روایت که اصطلاح و مقصود از آن را نفهمیده گمراه شدند که چون بدون استاد و متخصص و تخصص خواستند پیش بروند، مثلاً در قرآن مجید است: «و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین»: (عبادت کن پروردگارت را تا آن هنگامیکه یقین برای تو بیاید) که به اتفاق تمام مفسرین، مقصود از یقین، هنگام مرگ است که یقینی بوده، یعنی تا هنگام مرگ و آخرین نفس عبادت کن، مثلاً بمجمع البیان که جامع اقوال مفسرین شیعه و سنی است و همه دیگر تفاسیر مراجعه کنیم همین است، حال ممکن است یک فرد یا افرادی بی خبر و نادان فکر کنند که یعنی تا وقتی عبادت کن که یقین باصول عقائد و دین آمد پس از آن آزادی! ولی غافل از همه تفاسیر و همه چیز دیگر که مثلاً این آیه مگر در درجه اول خطاب به خود پیغمبر اکرم (ص) نبوده، آیا پیغمبر دردین و عقیده خود شک داشت؟ و مگر تا آخرین نفس، خود و همه ائمه (ع) عبادت نکردند پس تا آخر هم نعوذ بالله یقین پیدا نکرده ... ؟ و آیا حکم ضروری دین، عبادت تا آخرین نفس برای همه نبوده ؟ ... ؟ آری اینست ضرر عظیم غیر قابل جبران بی پیر عالم متخصص متعهد، به خرابات رفتن.
|